آرزوی منی....

نگاهم بیقرار هجوم قدم های توست
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

یا حسین ...

29 آبان 1393 توسط قاسمي

اینهمه راه دویدم به سوی دلدارم

به امیدی كه در این دشت برادر دارم


تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم

فكرهمراهیِ با شمر دهد آزارم


یك عبا داشتی و خرج علی اكبر شد

با چه از روی زمین جسم تورا بردارم


به وداع ِ من و تو خیره بُوَد چشم ِ رباب

خواندم از طرز ِ نگاهش كه منم دل دارم


خیز و نگذار كه ما را به اسیری ببرند

منكه از راهیِ بازار شدن بیزارم

مطلب قبلی
 نظر دهید »

موضوعات: گریه کن لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آرزوی منی....

چه دلپذیراست ...!!! اینکه گناهانمان پیدا نیستند... وگرنه مجبور بودیم هر روز خودمان را پاک بشوییم شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم و باز دلپذیر و نیکوست اینکه دروغهایمان شکل مان را دگرگون نمی کنند چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم خدای رحیم ، تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس. . . . سلام به شما .... امیدوارم لحضات خوشی رو توی وبم داشته باشید ... التماس دعا ...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • گریه کن
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس