یا حسین ...
29 آبان 1393 توسط قاسمي
اینهمه راه دویدم به سوی دلدارم
به امیدی كه در این دشت برادر دارم
تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم
فكرهمراهیِ با شمر دهد آزارم
یك عبا داشتی و خرج علی اكبر شد
با چه از روی زمین جسم تورا بردارم
به وداع ِ من و تو خیره بُوَد چشم ِ رباب
خواندم از طرز ِ نگاهش كه منم دل دارم
خیز و نگذار كه ما را به اسیری ببرند
منكه از راهیِ بازار شدن بیزارم